کد خبر : 148472
تاریخ انتشار : دوشنبه 6 دسامبر 2021 - 18:02
-

سکوت قـاتل بعد از ۱۶۹ روز شکست

سکوت قـاتل بعد از ۱۶۹ روز شکست

مرد قصاب که به اتهام قتل زن جوان در پارکینگ دریاچه چیتگر بازداشت شده بود، سکوتش را شکست و به جنایت اعتراف کرد. به‌گزارش ایسنا، روزنامه «ایران» نوشت: شامگاه دوشنبه ۲۴ شهریور، زن جوانی در پارکینگ دریاچه چیتگر به قتل رسید. بررسی‌های تیم جنایی و تصاویر دوربین‌های مداربسته پلیس را به یک مرد جوان رساند

مرد قصاب که به اتهام قتل زن جوان در پارکینگ دریاچه چیتگر بازداشت شده بود، سکوتش را شکست و به جنایت اعتراف کرد.

به‌گزارش ایسنا، روزنامه «ایران» نوشت: شامگاه دوشنبه ۲۴ شهریور، زن جوانی در پارکینگ دریاچه چیتگر به قتل رسید. بررسی‌های تیم جنایی و تصاویر دوربین‌های مداربسته پلیس را به یک مرد جوان رساند که گفته می‌شد خواستگار مقتول بوده است اما وقتی مأموران به سراغ وی رفتند مشخص شد از کشور خارج شده و به ترکیه فرار کرده است.

در حالی که تحقیقات ادامه داشت سرانجام پس از حدود ۶ ماه وی به ایران برگشت و دستگیر شد. مرد جوان نخست منکر قتل بود اما بالاخره با گذشت ۱۶۹ روز از این جنایت لب به اعتراف گشود.

به دستور بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت متهم بازداشت و برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس قرار گرفت.

گفت‌وگو با متهم

چرا این همه سکوت؟

برای اینکه از مجازات می‌ترسم. خیلی پشیمانم و حتی زمانی که در ترکیه بودم مراسم سوم، هفت و چهلم برای مقتول گرفتم و برای او یادبود برگزار کردم. اما هراس داشتم، از اینکه مجازاتم قصاص است و دلم نمی‌خواست به زندان بیفتم.

پس چرا به ایران برگشتی؟

خسته شده بودم. کابوس‌های شبانه لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد. از طرفی دلم برای دختر کوچکش می‌سوخت و دوست داشتم برایش کاری بکنم، دلم برای خانواده‌ام هم تنگ شده بود، همه اینها دست‌به‌دست هم داد تا برگردم.

چرا زن مورد علاقه‌ات را کشتی؟

من با مقتول در یک کانال تلگرامی آشنا شدم و کم‌کم رابطه ما صمیمی شد و از او خواستگاری کردم اما او هر بار بهانه می‌آورد و می‌گفت شرایط ازدواج ندارم. من که از کارهایش خسته شده بودم، به او گفتم برای آخرین بار همدیگر را ملاقات کنیم. اما من باز هم از او درخواست ازدواج کردم و مقتول هم همان حرف‌ها را تکرار کرد. جر و بحثمان بالا گرفت، به من توهین کرد. گفت ما از نظر فرهنگی یکسان نیستیم. از این حرفش خیلی ناراحت شدم. دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. به‌خودم که آمدم او خونین روی زمین افتاده بود و من فرار کردم.

چاقو را از کجا آورده بودی؟

من در دماوند قصابی دارم. آن روز به تهران که آمدم از شرق تهران یک چاقو برای کار قصابی‌ام به مبلغ ۵۰ هزار تومان خریداری کردم.

منبع:ایسنا

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آراد برندینگ

نظر سنجی انتخابات 1403

زنگوله

اخبار سلامت

دیزل ژنراتور

صیغه نامه برای هتل

پریفرم

سایت مدیر اکسپرت

خرید انواع هدایای تبلیغاتی خلاقانه

خرید دتکتور گاز از نماینده رسمی ایران

خرید صندل عمده

نحوه محاسبه اقساط

قیمت خرید تلویزیون زیر 5میلیون

صندلی آرایشگاه

زير نويس ساز

لمینت متحرک دندان

اهمیت استفاده از رپورتاژ

بهترین صرافی های ارزدیجیتال

New punjabi songs

سامانه خودنویس

آزمایشات طب کار بدو استخدام

مرجع خرید و فروش هماتیت

سازمان امور مالیاتی

مانیتور دنا

شیشه ماشین

تشک دو نفره

دکتر علی پرند

https://nipoto.com/ethereum

خرید تابلو برق

خرید رپورتاژ آگهی

مایکروسافت

  شیائومی 

 سامسونگ 

 گوشی 

 مارک  

اینتل 

 گواهینامه

  قرمز  گورمن

  تبلت  آیفون 

 طراحی

  لایکا  تایوان 

 یوتیوب  

دوربین

  اندروید  

تاشو  

چین

  گلکسی

  پیکسل 

 ساعت 

 ای‌بی 

 هوشمند 

 سطح  

جدید  

شرکت 

 معرفی  

تجاری

  طرح